زمین لرزید...
در حاشیه زمین لرزه قره داغ
کريم نورى
عصر شنبه بیست و یکم مرداد ماه 1391 دو زمین لرزه پیاپی منطقه قره داغ را در نوردید. زمین لرزید و بر رویش انسانها لرزیدند و هزاران نفر بیخانمان شدند. خبر بسرعت در شبکه های اجتماعی هم لرزه انداخت. ورزقان، هریس و اهر نامهای آشنا برایم بودند. با سرعت عجیبی جفرافیای منطقه که شاید سالها از آن تصویر واضحی نداشتم به وضوح در حافظه ام رژه رفت. روستاهای فراوانی که سالها پیش از آنها گذشته بودم، قیز قاپان، شاملی، چاخماق بلاغ، چوباندار، گوی دره، سولی دره، چای کندی و صدها روستای دیگر با چهره کودکانی که الان بزرگسال هستند بر ذهنم نقش بست. ابعاد فاجعه انسانی که زمین لرزه می توانست ببار بیاورد برایم متصور بود. تلفن را برداشتم و تلاش کردم از کسانی که می شناختم خبری بگیرم. اما تلاشی بی فایده بود .
زلزله ورزقان و اهر علاوه بر فاجعه انسانی که ببار آورده است وجوه سیاسی مختلفی را نیز پیدا کرده است که دوست دارم در این یادداشت به آن اشاره ای داشته باشم. تا جایی که به حکومت بر می گردد، رژیم تلاش کرد بی تفاوت از این فاجعه بگذرد. زمانی که این برایش میسر نشد، بار دیگر سر در آخور ارتجاعش برد و وردهای شناخته شده اش را غرغره کرد. همزمان اوباش اسلامی را به منطقه گسیل کرد تا مانع دسترسی مردم به مناطق زلزله زده شود .
مردم در هر گوشه ای از ایران که تجربه سه دهه جنایات حکومت اسلامی را با خود دارند بدرست نشان دادند که هیچ باوری به حکومت دزدان اسلامی ندارند و خود دست به کار شدند که مرهمی بر زخمی بگذارند. مردم با ابتکارات خود پرشورترین همبستگی انسانی را به نمایش گذاشتند. صف های طولانی در مقابل مراکز اهدای خون، ستادهای مردمی برای امداد به زلزله زدگان، صندوقهای همیاری و سازماندهی کمک های مردمی به مناطق زلزله زده از بالای سر رژیم به صحنه آمد و کوس رسوایی حکومت اوباشان اسلامی را نواخت .
در متن این فاجعه انسانی نیروهای بیربط به جامعه تلاش کردند دکانهای سیاسی خود را گشوده و خر مهره های بی ارزش خود را به فروش بگذارند. اصلاح طلبان حکومتی، حافظان ارتجاع اسلامی دست بدامان فطره و ذکات شدند. ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی زلزله طبس را یادآوری کرد و افتخارات پدر تاجدارشان را به رخ حکومت اسلامی کشید. کدخداهای خودگمارده قومپرستان پیام همبستگی خلقی به همتایانشان در مناطق زلزله زده فرستادند. گرگهای خاکستری زوزه کشیدند و پرچمهای مندرس خود را بر افراشتند. این معرکه گیری را مردم دیدند و فهمیدند و با دخالتگری خود این بازار مکاره را به شارلاتانهای معرکه گیر واگذار کردند.
در متن تلخی فاجعه زلزله ورزقان شیرینی همبستگی یک جامعه وسیع انسانی بدون توجه به هویت های کاذب امید بخش است. مردم بدرست با دخالتگری مستقیم خود مشت محکمی را به حکومت و نیروهای ضد جامعه زدند. این مردم قاتلین و مسببین این فاجعه را می شناسند. مردمی که برخلاف دکانداران بنجل فروش انگشت اتهام را به طرف حکومت چپاول و غارت اسلامی می گیرند. فعالین کارگری و اجتماعی که دستی را در دستی می گذارند. ستادهای امداد رسانی جوانان در شهرهای مختلف که تلاش می کنند التیامی بر زخمهای آسیب دیدگان باشند، نویدگران یک دنیای بهترند .
بگذارید نمایندگان جهل به امتحان خدایشان آویزان شوند. ناسیونالیستهای ایرانی و قومپرستان به همدیگر دندان نشان دهند. بگذارید اسلام طلبان مغضوبه به شهید پروری خود مشغول شوند. این همبستگی و دخالتگری شما فعالین کارگری، فعالین اجتماعی و مردم آزادیخواه و انساندوست است که ارتجاع را به وحشت می اندازد و تار و پود جامعه ای را پی می افکند که انسان محور تلاشش است. این مبارزه شما علیه فقر و بیحقوقی و نظام حافظ سرمایه داری است که گرمترین همدردی شما را با کسانی که کودکان فرشباف خود را از دست دادند میتواند تضمین کند. در این تلاش گرمترین همبستگی کمونیستهائی را که برای امحای فقر و ساختن جامعه ای آزاد و برابر و مرفه میکوشند همراه خود دارید. *